معرفت شناسي عاشورا
مقدمه:
فرهنگ عاشورا فرهنگي برخاسته از متن قرآن كريم وسيره پيامبر گرامي اسلام(ص) وائمه هدي است واين از كلام خود امام كه مي فرمايند اسير بسيرة جدي وابي علي بن ابيطالب(ع) بخوبي استفاده مي شود وجاذبه اين فرهنگ به قدري زياد است كه اگر درست وبدون كم وكاست ارائه شود تحول آفرين وفرهنگ ساز است مهمترين عناص اين فرهنگ عبارتست از مقابله با تحريف ديني ، مبارزه با ظلم وستم ، شهادت طلبي وآمادگي براي مرگ ، احياء امر به معروف ونهي از منكر ، فتوت وجوانمردي ، اصلاح طلبي در جامعه ، آميختن عرفان وحماسه ، ترويج فرهنگ نماز ، صبر ومقاوت براي رسيدن به حق و....
پيشينه موضوع
دو تن از عالمان بزرگ شيعه در صد سال پيش ضرورت اصلاح فرهنگ عاشورا از خرافات وتحريفات را مطرح نمودند : ميرزا حسين نوري در سال 1391قمري با تاليف كتاب لؤلؤ ومرجان در شرايط پله اول ودوم منبر كه اخلاص را پله اول وصداقت را پله دوم معرفي كرد وهمچنين علامه سيد محسن امين عاملي با تاليف التنزيه في اعمال الشبيه ودر دوره معاصر شهيد مطهري در كتاب حماسه حسيني ومقام معظم رهبري در بياناتي به تحليل موضوع تحريفات وبدعتهاي عاشورا پرداختند .
گستره عاشورا
عاشورا ذخيره تمام نشدني بشريت است زيرا گستره اين فرهنگ محدود به كيش ، نژاد و جغرافياي خاصي نيست وبهترين سند براي اين مطلب مراجعه به سخنان خود امام (ع) است كه در وصيت نامه خود به برادرش محمد بن حنفيه هدف خود را چنين معرفي مي نمايد ، اريد ان اسير بسيرة جدي وابي علي بن ابيطالب (ع) [1] يعني تصميم گرفتم سنت وسيره جدم (ص) وپدرم علي بن ابطالب(ع) را احياء كنم واز آنجا كه قرآن كريم رسالت پيامبر اكرم(ص) را جهاني مي داند وما ارسلناك الا رحمة للعالمين[2] نفرستاديم ترا جز آنكه رحمت براي جهانيان باشي ودر جاي ديگر فرمود وما ارسلنك الا كافة للناس[3] ما ترا براي تمامي مردم فرستاديم . از طرف ديگر وقتي دشمن به خيمه هاي امام (ع) يورش مي برد مي فرمايند ، يا شيعة آل ابي سفيان ان لم يكن لكم دين وكنتم لا تخافون المعاد فكونوا احرارا في
دنياكم [4] ، اي پيروان ابا سفيان اگر دين نداريد واز معاد نمي هراسيد پس در دنياي خود آزاد مرد باشيد.
راز جاودانگي عاشورا
نبوت پيامبر اكرم (ص) واحياي سيره آن مصطفاي الهي چيزي جز حقايق ومعارف نهفته در قرآن نيست زيرا اين سيره همان صراط مستقيمي است كه قرآن كريم 45 بار آنرا مطرح وبه آن دعوت وبرآن پاي فشرده است كه ، اهدنا الصراط المستقيم[5] خدايا ما را به راه مستقيم خود هدايت فرما ، وان هذا صراطي مستقيما فاتبّعوه ولا تتّبعوا السّبل فتفرق بكم عن سبيله [6]، اين راه مستقيم من است از آن پيروي كنيد واز راه هاي ديگر نرويد كه از راه اصلي باز مي مانيد واز آنجا كه صراط در قرآن كريم همواره به شكل مفرد بكار رفته است چنين مستفاد مي شود كه راه حق يكي بيشتر نيست ودر برابر آن سبل قرار داردكه متفرق بوده زمينه گمراهي را فراهم مي آورد بنابر اين رمز ماندگاري عاشورا را بايد در جاودانگي قرآن جستجو كرد.
مراتب صراط مستقيم
صراط گرچه يك راه بيش نيست ولي داراي مراتبي است كه مي توان با مراجعه به قرآن كريم به تبيين آنها پرداخت .
قرآن كريم مهمترين رسالت انبياء خود را نوراني كردن مردم مي داند ، كتاب انزلناه اليك لتخرج النّاس من الظّلمات الي النّور باذن ربّهم الي صراط العزيز الحميد [7] ،اين كتاب را بسوي تو فرستاديم تا مردم را به سوي نور هدايت كني ، با توجه به اينكه نور لطيفترين موجود جهان ماده است ، و سرعت سير آن بالاترين سرعتها و بركت و آثار آن در جهان ماده بيش از هر چيز ديگر است ، به طورى كه مى توان گفت : سرچشمه همه مواهب و بركات مادى نور است روشن مى شود كه تشبيه ايمان و گام نهادن در راه خدا به آن ، تا چه اندازه پر معنى است . نور مايه جمعيت ، و ظلمت عامل پراكندگى است ، نور نشانه زندگى و ظلمت نشانه مرگ است . و به همين دليل در قرآن مجيد امور بسيار پر ارزش به نور تشبيه شده است[8] .
و از آنجا كه ايمان به خدا و گام نهادن در طريق او، هم باعث حركت است و هم موجب بيدارى ، و هم عامل اجتماع و وحدت و هم وسيله ترقى و پيشرفت ، اين تشبيه از هر نظررسا و پر محتوا و آموزنده است .
نكات مهم
1- قرآن مجيد گرچه كتاب هدايت و نجات بشر است ولى نياز به مجرى و پياده كننده دارد، بايد رهبرى همچون پيامبر باشد كه به وسيله آن گمگشتگان راه حقيقت را از ظلمات بدبختى به نور سعادت هدايت كند، بنابراين حتى قرآن هم با آن عظمت بدون وجود رهبر و راهنما و مجرى و پياده كننده همه مشكلات را حل نخواهد كرد بنابر اين ضمير موجود در لتخرج ضمير مخاطب است .
2- تعبيربه< لتخرج الناس> در واقع دليل بر حركت دادن توأ م با دگرگونى و تحول است ، گوئى مردم بى ايمان در يك جّو و محيط بسته و تاريك قرار دارند و پيامبر و رهبر دست آنها را مى گيرند و به فضاي وسيعتر و روشن وارد مى سازد.
3- نكته ديگري كه مرحوم علامه طاطبايي به آن اشاره مي كنند اين است كه منظور از نور،نور قيامت نيست بلكه مقصود نور براي همه مردم در دنياست اعم از مسلمان وغير مسلمان[9] .
ممكن است است سوالي در ذهن مطرح شود مبني بر اينكه در بعض آيات، قرآن كريم هدف انيياء را اجراي عدالت مي داند مانند اين آيه شريفه انا ارسلنا رسلنا بالبينّات و انزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم النّاس بالقسط[10] ، ما پيامبران خود را با استدلال ومعجزات فرستاديم وهمچنين همراه آنان كتاب وميزان نازل كرديم تا مردم به قسط وعدل قيام كنند .
در پاسخ بايد گفت كه عدالت از اهداف مياني انبياء عظام است يعني چه بسا انسانهايي كه سالم وصالح وعادل هستند ولي نوراني نمي باشند وبر عكس اگر كسي نوراني بود حتما عادل هم مي باشد پس نسبت منطقي بين آن دو عموم وخصوص مطلق است.
پارادايم هاي عاشورا
در يك نگاه اجمالي مي توان با عناوين متنوع وبديعي از واقعه عاشورا مواجه شد كه اهم آنها را ميتوان به شرح زيربيان كرد .
1- تشكيل حكومت اسلامي چه اينكه مبارزه با خرافه وخرافه پرستي و ايجاد تغييرات بنيادين جز با برخورداري از ابزار قدرت امكان پذير نيست .
2- اصلاح همه جانبه فرهنگي ، اجتماعي واقتصادي در نظام اسلامي، زيرا حضرت در نامه خود به برادرشان مي نويسند، انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي [11] همانا براي اصلاح در امت جدم از مدينه خارج ورهسپار كربلا شدم وهمانگونه كه مشاهده مي شود واژه اصلاح در بيان امام بطور مطلق بكار رفته واين معنا با اصطلاح جامعه شناسانه آن به معناي اصلاحات روبنايي تفاوت فاحش دارد .
3- بر پايي حق ونابودي باطل ، امام در نامه خود به مردم بصره يكي ديگر از اهداف خود را چنين بازگو مي كنند : الا ترون باّن الحّق لا يعمل به وانّ الباطل لا يتناهي عنه[12] ؟ آيا نمي بينيد به حق عمل نمي شود واز باطل پرهيز نمي شود ؟ پس هرگز مؤمنين به حال خود رها نمي شوند مگر اينكه حق از باطل تفكيك شود، ما كان الله ليذر المومنين علي ما انتم عليه حتي يميز الخبيث من الطّيب [13] يعني خداوند مؤمنان را به حال خود رها نمي كند بلكه با آزمايشهاي پي در پي آنهاراميآزمايد تا ناپاك را از پاك جدا سازد در حالي كه كافران را به حال خود رها مي سازد.
4- علاقه به جاودانگي درآخرت بعنوان كارآمد ترين ابزار براي وصول به لقاي خدا ، خطّ الموت علي ولد آدم مخطّ القلادة علي جيد الفتاة وما اولهني الي اسلافي اشتياق يعقوب الي يوسف[14] مرگ مانند گردن بندي است كه همواره بر سينه جوانان آويخته است وواضح است كه گردن بند مايه زينت است نه ذلت بنابر اين شوق من به ملاقات با پروردگارم مانند شوق يعقوب به ملاقات با يوسف است البته بايد توجه داشت آخرت گرايي به معناي رهبانيت وغفلت از زندگي دنيوي نيست .
5- احياي امر به معروف ونهي از منكر ، اريد ان آمر بالمعروف وانهي عن المنكر[15] تصميم گرفتم امر به معروف ونهي از منكر نمايم ومي دانيم امر به معروف ونهي از منكر يك تكليف همگاني است واختصاص به نهاد يا دستگاه خاصي ندارد وتا پوسته اجتماع از آلودگي پاك نشود وجوب آن همچنان به حال خود باقي خواهد ماند .
تحريف چيست؟
تحريف مشتق از حرف است به معناي حاشيه وكنار ، كژي ، جابجايي، كم وزياد كردن وتبديل وتغيير است ودر اصطلاح عبارت است از آنكه كلام را در گوشه اي از احتمال قرار دهي [16] واين بر دو نوع است.
1- تحريف لفظي
تحريف لفظي يعني دخل وتصرف در ساختار الفاظ وعبارتهاي يك متن، البته اين تحريف داراي اقسام وشيوه هاي متنوعي است مانند : تحريف در قرائت، تحريف در لهجه وگويش، تحريف به كاستن ،تحريف به افزودن و تحريف در ترتيب وتقديم الفاظ.
قرآن كريم تحريف تورات وانجيل را به هردو نوع بيان كرده است مانند، فبما نقضهم ميثاقهم لعّناهم وجعلنا قلوبهم قاسية يحّرفون الكلم عن مواضعه ونسوا حظّا مما ذكّروا به [17] يعني يهوديان كلام وسخن خدا را از محل ومسير خود بيرون مي برند ،بر اساس تفسيرو شان نزول آيه يهوديان آن بخش از تورات را كه بيانگر ويژگيهاي پيامبر اكرم (ص) حذف مي كنند [18] واين همان تحريف لفظي به شيوه كاستن است .
اما نكته قابل توجه اين است كه اين نوع تحريفها ناظر به تحريف دشمنان بيروني است كه آگاهانه وبدون نيت خير خواهانه انجام مي شود ولي متاسفانه آنچه در عاشورا اتفاق افتاد برآيند عمل دشمنان بيروني ودوستان دروني است زيرا دشمنان مي كوشند عاشورا را ازمحتوي تهي كرده وزمينه هاي اعتقادي مسلمانان را سست نموده واين سرمايه عظيم را از اثر بخشي انداخته وموجبات تسلّط خود وعقب ماندگي آنها را فراهم سازند ودوستان ناآگاه از روي ساده لوحي ويا از سر دلسوزي آب به آسياب دشمنان ريخته مايه وهن مذهب مي شوند تحريفهايي كه در واقعه عاشورا راه پيدا كرده بيشتر از طرف دوستان بوده است تا دشمنان، زيرا دوستان بيشتر در اخباروگزارشات تحريف كردند كه جنبه لفظي دارد ودشمنان در انگيزه ها واهداف تحريف كردند كه جنبه محتوايي دارد .
2- تحريف معنوي
مقصود از آن تغيير وتبديل در معناي لفظ است و در حقيقت تحريف كننده نگرش خود را بر گوينده تحميل مي كند نه نگارش خود را قرآن كريم در اين زمينه مي فرمايد :ياتوك يحّرفون الكلم عن مواضعه يقولون ان اوتيتم هذا فخذوه وان لم تؤتؤه فاحذروه[19]، اين آيه خطاب به پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد يهوديان حكم زناي محصنه را از تو مي پرسند اما اگر مطابق ميل آنان سخن بگويي مي پذيرند والا چنان كلام را در دهان خود مي پيچانند تا مقصودشان تامين شود.
وبه فرمايش امام باقر (ع): اقاموا حروفه وحرّفوا حدوده فهم يروونه ولا يرعونه[20] ، عده اي حروف والفاظ قرآن را حفظ كردند ولي حدود آنرا تحريف كردند در واقع روايتگر لفظ اند اما رعايتگر معنا نمي باشند .
تحريفات لفظي عاشورا
متاسفانه الفاظي در فرهنگ عاشورا وارد شده است كه در اثر تكرار در مجالس از چنان مقبوليتي بر خوردار شده كه بر زبان بعض بزرگان نيز جاري شده در حالي كه در انتساب اين جملات وكلمات به امام حسين (ع) ترديد جدي وجود دارد وشايد يكي از عوامل آن < زبان حال هايي است> كه به مرور زمان تبديل به < زبان قال> شده بويژه زبان حال هايي كه از ناحيه مسلمانان عرب زبان سروده شده وما در اين مقال به بعض آنها اشاره مي كنيم :
1- هل من ناصر ينصرني،از آن جملاتي است كه در مدارك ومآخذ هيچ سندي براي آن يافت نشده اما سيدبن طاووس در كتاب لهوف به الفاظي غير الفاظ فوق اشاره مي كند مانند ، هل من ذابّ يذّب عن حرم رسول الله(ص) ؟ هل من موحّد يخاف الله فينا ؟ هل من مغيث يرجو الله باغاثتنا؟ هل من معين يرجوا ما عند الله في اعانتنا؟[21] آيا كسي هست از حرم رسول خدا(ص) دفاع نمايد ؟ آيا كسي هست كه از ترس خدا پرواي ما را داشته باشد ؟ و...
2- انّ الحياة عقيدة وجهاد،اين سخن نيز نه تنها فاقد اصل وسند است بلكه با آموزه هاي ائمه(ع)نيز مغايرت دارد زيرا عقيده ممكن است حق باشد و ممكن است باطل باشد . " عقيده " انعقاد
است ، هزاران انعقاد در ذهن انسان پيدا میشود . اين مكتب ديگري است كه میگويد انسان بايد بالاخره يك عقيده و آرمان
داشته باشد و بايد در راه آن آرمان هم ، جهاد و كوشش كند ، آن آرمان
چيست ؟ میگويند هر چه میخواهد باشد .
، قرآن هميشه میگويد " حق " و " جهاد در راه حق " ، نمیگويد " عقيده ، وجهاد در راه عقيده " ، میگويد اول عقيدهات را بايد اصلاح كني ، عقيده درست و صحيح و حق را بدست بياوری ، بعد كه حق را كشف كردی ، بايد در راه حق جهاد كنی[22] .
3- ان كان دين محمّد لم يستقم الا بقتلي فياسيوف خذيني،اين جمله اي كه منسوب به امام است نيز فاقد سند است واساسا اين يك مصرع از شعر شيخ محسن ابو الحب كربلايي است كه پيشينه آن در حدود 200 سال قبل است كه مرحوم سيد محسن امين در ديوان خود تمام آنرا آورده است .
4- اكشف لي عن صدرك فكشف لها فشّمته في صدره وقبّلته في نحره،اين داستان هم يكي از جريانات بي اصل است ومرحوم محدث نوري در كتاب لؤلؤ ومرجان آنجا كه شرايط منبريان را ذكر مي كند اين مثال را براي لزوم صداقت اهل منبر ذكر مي كند كه بايد براي روضه از مدارك معتبر استفاده كرد.
تحريف هاي معنوي عاشورا
همانطور كه قبلا بيان شد در بعد تحريف معنوي اهداف وانگيزه ها مورد ترديد قرا مي گيرد كه از جمله آنها مي توان به موارد زيراشاره كرد:
1- اعتماد بر نقلهاي تاريخي
از قرن هشتم به بعد بواسطه استيلاي ويرانگر وفرهنگ سوز مغولان بر قلمرو اسلامي ونابودي بخش بزرگي از ميراث علمي مسلمانان بويژه شيعه بسياري از مورخان اين دوره از منابع ضعيف وغير قابل اعتماد استفاده كردند وبيشتر به افسانه ها وداستانهاي جعلي روي آوردند[23] واين يكي از عواملي است كه از بعد محتوايي نقش بسزايي درتحريف فرهنگ عاشورا داشته است،بنابر اين بايد كتابهاي تاريخ ائمه(ع) را درست شناخت ومعتبر ترين آنها را براي مطالعه برگزيد، پيام آوران فرهنگ عاشورا بايد از جريانات سياسي ومذاهب كلامي وحاكميت سياسي عصر ائمه(ع) بخوبي آگاه باشند و با استفاده از كتاب خدا، سنت اهل بيت(ع)و عقل از آميختن تحريفات تاريخي كه متاثّر از حبّ وبغض تاريخ نگاران است جلوگيري كنند .
2- معرفي شفاعت به عنوان هدف امام حسين(ع)
با مطالعه مفهوم شفاعت در قرآن كريم وهماهنگي كامل آن با توحيد چنين بر ميآيد كه شفاعت داراي شرايطي است كه بدون آنها تحقق پيدا نمي كند اينكه گمان شود كسي بدون داشتن ايمان به اصول وفروع دين وعدم التزام عملي وصرفا بخاطر عزاداري امام مي تواند از اين فرصت استفاده كند نه تنها درست نيست بلكه جنبه هاي توحيدي اين واقعه بزرگ را مخدوش مي سازد[24] .
3- رويكرد جبري دادن به عاشورا وتبرئه مخالفان وقاعدان
نتيجه اين تحريف همانا سلب اختيار وكتمان مسئوليت پذيري در برابر زندگي اجتماعي است وقتي پيامبر اكرم (ص) وساير ائمه(ع)، شهادت امام حسين (ع) را پيشگويي كردند يا وقتي اسامي شركت كنندگان در لوح محفوظ ثبت است اين سخن نتيجه اي جز تبرئه كساني كه به ياري امام بر نخواستند ندارد . جبرگرايي حتي مي تواند جنايات بني اميه را نيز توجيه كند در حالي كه علم غيب پيامبر وائمه (ع) نمي تواند رافع اختيار ديگران شود .
لذا دريغ است نهضتي كه چنين تابناك وسر فراز بيرون آمده وجنبه بين المللي يافته يعني در پاكستان ، مصر، بحرين[ با 39حسنيه] ، تايلند و جمهوري آذربايجان با 70درصد شيعه رواج يافته دستخوش تحريف شود .
4- جايگزيني وسيله با هدف
در اين بخش كوشش شده است كه آنچه ابزار است جاي هدف بنشيند بعنوان مثال تاكيد بر روايات وارده بر لزوم عزاداري و گريه بر امام(ع) ، هدف تلقي شده و براي تامين اين هدف به مرثيه سرايي هاي ناصواب پرداخته شده.
5- نشانيدن محبت بجاي معرفت
از موانع شناخت عاشورا محسوب مي شود البته محبت بعد از معرفت شايسته وبجاست اما سخن در محبت بدون معرفت است كه زمينه غلو وخرافه را پديد مي آورد مانند آنچه شهيد مطهري در حماسه عاشورا در نقد توصيف ويژگيهاي جسماني حضرت عباس (ع) بيان كرده .
6- هدف وسيله را توجيه مي كند!
اين مسئله نيز مبتني بر اين است كه آيا كذب ودروغ قبح ذاتي دارد يا خير؟ علاوه بر اخباريون بعض از علماي اصولي نيز همين مبنا را در موضوع مورد بحث پذيرفته اند يعني كذب قبح ذاتي ندارد در نتيجه حرمت ذاتي ندارد بلكه حرمتش تبعي وتابع شرايط وآثار است اين ديدگاه باعث اين مي شود كه اگر دروغ اثرش تقويت دين وارزشهاست پس جايز است لذا وقتي از مرحوم ميرزاي نائيني در باره كتاب اسرار الشهادة ميرزا آقا دربندي مي پرسند مي فرمايند اگر بخواهيم حمل بر صحت كنيم بايد بگوئيم ايشان خودشان را مجتهد مي دانستند وبر اساس اجتهادشان قائل به قبح ذاتي كذب نبودند وكذب نافع را جايز مي دانستند .
7- اخباري گري
وعدم توجه به جنبه تحليلي تاريخ نيز يكي ديگر از عوامل بروز تحريف در واقعه عاشوراست اما در دوره معاصر موشكافي ودقت هاي علمي رونق بيشتري يافته وعلامه اميني وعلامه سيد مرتضي عسگري بيش از ديگران در اين زمينه زحمت كشيده اند .
8- ادبيات شرك آلود
كه شاخصه مهم آن غلو هايي است كه توحيد وامامت را خراب مي كنند مانند : لا اله الا زينب،لا اله الارقيه، من سگ حسينم البته ريشه اين ناهنجاريها عدم نظارت ووجود متولي خاص در اين زمينه است .
9- تنزل حادثه عاشورا بعنوان اختلاف ودرگيري شخصي
كه اين نيز بيشتر از ناحيه مورخاني مانند ابن خلدون وديگران منتشر شده كه خواستند واقعه عاشورا را منحصر در كربلا، آن هم محدود به سال 61 هجري كنند اماائمه بزرگوار در برابر آن ايستادند وزينب (س) نقش بسزايي در تبليغ وترويج ارزشهاي عاشورا وانتقال آن به بيرون مرزهاي كربلا به عهده گرفت وگويي مديريت كاروان اسراء تا شام با اين خانم بزرگوار بوده .از طرف ديگر زيارت وارث نيز مرزهاي عاشورا وسرنوشت آن را با انبياء الوالعزم پيوند زده است كه تفسير آن بيرون از چارچوب مقاله است .
تحريفهاي صوري عاشورا
از آنچه تا به حال بيان شد مي توان چنين نتيجه گرفت كه تحريفات عاشورا بعضي جنبه شكلي دارد وبرخي جنبه محتوايي گفتار ما تا كنون بيشتر شامل تحريفات محتوايي اين واقعه بزرگ بود واما جنبه هاي صوري آنرا مي توان در دو بخش بررسي كرد1- از دوره صفويه تا قاجار وسپس دوره پهلوي 2- آن چه پس از انقلاب بويژه در سالهاي اخيرتولد يافته است .
سخن در اين نيست كه عزاداري به شكل سنتي نباشد ويا كم رنگ برگزار شود بلكه بايد عزاداري به خيابانها كشيده شود وبا اين كار عاشورا را در متن زندگي اجتماعي قرار داد اما بايد مراقبت كرد كه تصوير صحيحي از آن ارائه شود ومطالب دور از شان ائمه (ع) ومغاير كرامت انساني مطرح نشود .وقتي دولت صفوي تشكيل شد وشيعه رسميت يافت وگريه وحزن در باره عاشورا تبديل به هدف گرديد راه براي اينگونه تحريفات صوري مانند قمه زني باز شد كه هيچ سابقه اي قبل از صفويه نداشته داستان از اين قرار است كه گروهي از نظاميان دوره صفويه كه حكم گارد محافظ را داشتند وهميشه سرشان تراشيده بود در روز عاشورا بيرون مي آمدندوشمشيرها به دستشان بود وتصور مي كردند اين نوعي همدردي با امام حسين (ع) است لذا شروع كردند به بريدن سرشان در باره تاريخچه زنجير زدن نيز بايد تحقيق جامع تري صورت بگيرد اما اين نيز اجمالا مربوط به همين دوره است.
اما آنچه در اين سالهاي اخير در بين جوانان رواج يافته وشايد بتوان آنرا از ويژه گيهاي جامعه مدرن محسوب كرد < هيئتهاي پاپ> است كه از مشخصه هاي آنها جوان پسندي ، تنوع ، ساختار شكني ، نوآوري در سبكهاي سينه زني وپاسخ به غرايز دوران جواني دانست . در همين راستا مداحي پاپ هم شكل گرفته كه اجمالا شاخصه هاي زير را داراست : ستاره شدن، پديده بازار ، بهره گيري از تكنولوژي صوتي ، استفاده از ادبيات سلطنتي ، بكار بردن ادبيات شكسته ومحاوره اي وبالاخره استفاده از شعر در قالب <ترانه> ،تاكيد بر بي اعتباري عقلانيت وبهره گيري از واژه هاي دور از شان وكرامت انساني مانند انا كلب الحسين(ع) ونهايتا برخورداري از مريداني نعره زن براي گرم كردن مجلس وتحريك ديگران .
در پايان بايد به اين حقيقت اشاره كرد كه رويكرد اين پژوهش بيشتر ارائه سر فصل اين موضوع است از آنجا كه بنا بر اختصار است از بحث هاي فراواني كه پيرامون راه حل هاي مقابله با تحريفات وجود دارد صرف نظر مي شود.
(تاليف حميد عبد اللهيان شاهرودي ويژه سومين كنگره عاشورا پژوهي)
منابع ومآخذ
1- قرآن كريم
2- انسان كامل شهيد مطهري
3- افسانه تحريف رسول جعفريان
4- نزاهت قرآن از تحريف جوادي آملي
5- جامعه شناسي تحريفات عاشورا دكتر سيد عبد الحميد ضيايي
6- موسوعة كلمات الامام الحسين موسسه تحقيقاتي باقر العلوم(ع)
7- ثارالله عندليب همداني
8- المعجم المفهرس فؤاد عبد الباقي
9- تفسير الميزان علامه طباطبايي
10- تفسير آلاءالرحمن علامه محمد جواد بلاغي
11- تفسير نمونه جمعي از نويسندگان
12- اللهوف الي قتلي الطفوف سيد بن طاووس
13- ريشه يابي تحريفات عاشورا مهدي پيشوايي ويوسفي غروي
14- مقاله مقتل شناسي – عدم مشاركت در عاشورا؟
15- عوامل پيدا وپنهان انقلاب امام حسين حميد عبد اللهيان شاهرودي
16- شكوفايي عقل در پرتو عاشورا جوادي آملي
17- حماسه حسيني شهيد مطهري
--------------------------------------------------------
[1] - موسوعة كلمات الامام الحسين(ع) ص 291
[2] - انبياء /107
[3] - سبا/28
[4] - موسوعة كلمات الامام الحسن (ع)ص 509
[5] - حمد/6
[6] - انعام/153
[7] - ابراهيم /1
[8] - تفسير نمونه ج
[9] - تفسير الميزان ج
[10] - حديد/25
[11] - موسوعة كلمات الامام الحسين(ع) ص 291
[12] - موسوعة كلمات الامام الحسين(ع) ص 356
[13] - آل عمران/179
[14] - موسوعة كلمات الامام الحسين(ع) ص 328
[15] - موسوعة كلمات الامام الحسين(ع) ص 291
[16] - المعجم البسيط ص 114
[17] - مائده/13
[18] - تفسير مجمع البيان ج 3ص266
[19] - مائده /41
[20] - افسانه تحريف رسول جعفريان ص11
[21] - لهوف ص 69
[22] - انسان كامل شهيد مطهري ص 130
[23] - تاريخ در آيينه پژوهش موسسه آموزشي وپژوهشي امام خميني ره
[24] - عدل الهي مطهري ص64
روابط عمومی 09117339443