*****رضا آمد، رضاآمد*****

بشارت ميرسد برما            كه اي اهل ولا برپا
سپاس مقدم مولا                  امير جان ما آمد

                     رضا آمد، رضا آمد

جهان شد غرق نور از او          منور کوه طور از او
خلايق در سرور از او            شه ملك ولا آمد

                      رضا آمد، رضا آمد

-------------------------

اي پسر فاطمه، نور هدي

سبزترين باغ بهار خدا

با تو دل از غصه رها مي شود

پاکتر از آينه ها مي شود

اي گل گلزار خدا، يا رضا

آينه ي قبله نما يا رضا

-------------------------

السلام اي حضرت سلطان عشق

يا علي موسي الرضا اي جان عشق

السلام اي بهر عاشق سرنوشت

السلام اي تربتت باغ بهشت

-------------------------

از عرش سلام سرمدي آوردند

آيينه ي حُسن سرمدي آوردند

با آمدن رضا(ع) از باغ بهشت

يک دسته گل محمدي آوردند

-------------------------

به گوش دل ندا آمد، که يار دلربا آمد

به درد ما دوا آمد، رضا آمد، رضا آمد

خدا داد آنچه را وعده،‌ بشد در ماه ذيقعده

که آمد بهترين بنده، رضا آمد ، رضا آمد

-------------------------

نقاره ها ز اوج مناره وزيده اند

مردم صداي آمدنت را شنيده اند

زيباتر از هميشه شده آستان تو

آقا! چقدر ريسه برايت کشيده اند

-------------------------

حريمت قبله ي جانم       بود حب تو ايمانم

تو را هر لحظه مي خوانم    رضا جانم، رضا جانم

منم مست ولاي تو        گدايم من گداي تو

نهادم سر به پاي تو        رضا جانم، رضا جانم

-------------------------

شمع جمع شاپرکهايي رضا

اي کليد ساده مشکل گشا

آن گل زيبا گل خوشبو تويي

اي رضا جان، ضامن آهو تويي

با نگاهت چون کبوتر کن، مرا

تا بگيرم اوج، خوشحال و رها

-------------------------

برخيز كه رحمت از سما مي‌آيد

بر خلق جهان، گره‌گشا مي‌آيد

بر موسي جعفر اين بشارت دادند

گفتند كه نوگلت "رضا" مي‌آيد

-------------------------

لبخند زدي ، آسمان آبي شد

شب‌هاي سياه محو زيبايي شد

پروانه پس از تولد زيبايت

تا آخر عمر، غرق بي‌تابي شد

-------------------------

هر چند حال و روز زمین و زمان بد است

یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است

حتی اگر به آخر خط هم رسیده‏ای

آنجا برای عشق، شروعی مجدد است

-------------------------

به گوش دل ندا آمد

که یار دلربا آمد

به درد ما دوا آمد

رضا آمد رضا آمد

-------------------------

سلطان سریر ارتضا ما رابس

فرزند علی مرتضی ما را بس

در روز جزا که مزد اعمال دهند

پابوسی حضرت رضا ما را بس

-------------------------

خورشید در این حرم وضو می‏گیرد

گل در حرم تو آبرو می‏گیرد

مهتاب به پابوسی تو چون آید

با دیدن گنبد تو رو می‏گیرد

-------------------------

شأن تو را به "ضامن آهو" ستوده‌اند

اين واژه در مقام مديح تو نارساست

تو "ضامن سعادت خلق دو عالمي"

لطفت نجات جمله ز طوفان فتنه‌هاست

-------------------------

توی خوابم می دیدم که پادشاه عالمم

تعبیر خواب من این شد که گدای حرمم

-------------------------

قربون کبوترای تو قربون گنبد طلای تو

کی می شه بیام طواف کنم  گرد صحن و سرای تو

-------------------------

امام رضا خوب می دونی  دردم دوا می خواد

امام رضا گدای تو کرب و بلا می خواد

-------------------------

این دل هوائیم آقا تا کنار صحن تو میاد

برگه ی برات کربلام  امضای تو رو می خواد

-------------------------

پیغام ز خالق قضا می آید

عطر خوش پور مرتضی می آید

از کوی بقیع به جانب طوس امشب

زهرا(س) به زیارت رضا(ع) می آید

-------------------------

کنار سفره که بودیم حرف مشهد شـد

وزید بوی خراسان و ناگـهان رد شد

دوباره یـاد غریب آشـنا و شـوق حرم

و سیل اشک که پشت پلکها سد شد

-------------------------

دوباره بوی حرم

دوباره پنجره فولاد

 دوباره زائرمشهدالرضا هستم

دوباره قسمت ما شد

دوباره قسمت خوب قصه ی ماشد

-------------------------

اى خدا كاش كه من

يك كبوتر بودم

روى اين گنبد زرد

شاد مى آسودم

مى زدم بال و پرى

دور تا دور حرم

از دلم ره مى زد

ماتم و غصه و غم

------------------------- 

امروز که سر بر حرمت می آیم

انگار تمام عشق کامل شده است

ای ضامن آهو به غریبی سوگند!

دل کندن از این ضریح مشکل شده است

-------------------------

بلیط ماندن است مانده روی دستهای من

در این همه مسافر حرم نبود جای من؟

رفیق عازم سفر، فقط «سلام» را ببر

سفارش مریض حضرت امام را ببر

-------------------------

مرا طلای گنبد تو بی قرار می‌کند

کسی مرا به دوش ابرها سوار می‌کند

خیال می‌کند که دیدن تو قسمتش شده

همین کسی که دارد از خودش فرار می‌کند

-------------------------

خـسـته، افـتـاده ز پا، آمده زانو می‎زد

مـشـکلى داشت به آقاى خودش رو می‎زد

می‎چکید از سر و رویش عرق شرم به خاک

مـشـت‎هـا واشده و پنجه به گیسو می‎زد

دامـنـى داشـت پر از خاطره تیره و تلخ

دسـت در دامـن آن ضـامـن آهو می‎زد

همنوا با در و دیوار در آن عصمت محض

نـالـه یـا عـلـى و ضـجه یاهو می‎زد

نـم نمک بارشى از مهر به جانش می‎ریخت

کـفـتـرى بـر سر ذوق آمده قوقو می‎زد

پـاک می‎شـد دلـش از غصه ناپاکى‎ها

خـادمی داشت در این فاصله جارو می‎زد

فـرصـتى بود و درنگى و بجا مانده هنوز

شـعـله‎اى شعر که در آینه سوسو می‎زد

-------------------------

اى غريبى كه ز جدّ و پدر خويش جدائى

خفته در خاك خراسان ، تو غريب الغربائى

چه ثنا گويمت ، اى داور هفتاد و دو ملّت

كه ثنا خوانده خدايت ، تو چه محتاج ثنائى

اين رواق تو و صحن و حَرَمَت ، همچو بهشت است

روضه ات ، جنّت فردوس و مسمّى به رضائى

آه ، از آن دم كه ز سوز جگر و حال پريشان

ناله ات گشت بلند، آه تقى جان به كجائى

اى شه يثرب و بطحا، تو غريبى به خراسان

سرور جمله غريبان و معين الضّعفائى

اغنيا مكّه روند و فقرا سوى تو آيند

جان به قربان تو اى شاه كه حجّ فقرائى

بيا كه مظهر آيات كبريا اينجاست

بيا كه تربت سلطان دين ، رضا اينجاست

بيا كه گلبن گلزار موسى جعفر

بيا كه ميوه بستان مصطفى اينجاست

بيا كه خسرو اقليم طوس ، شمس شموس

بيا كه وارث ديهيم مرتضا اينجاست

شهنشهى كه به چشمان ، غبار درگاهش

كنند حُور و ملايك ، چو توتيا اينجاست

اگر كليد در رحمت خدا جوئى

بيا كليد در رحمت خدا اينجاست

در مدينه علم و كمال و زهد و ادب

در خزينه بخشايش و عطا اينجاست

ز قبله گاه سلاطين بخواه حاجت خويش

شهى كه حاجت مسكين كند روا اينجاست

قدم ز صدق و ارادت در اين حرم بگذار

كه مهد عصمت و ناموس كبريا اينجاست

بيا كه منبع فيض و عنايت ازلى

بيا كه مطلع و الشّمس و و الضّحى اينجاست

امام ثامن و ضامن ، رضا كه بر حرمش

نهاده اند شهان ، روى إ لتجا اينجاست

به خضر كز پى آب بقاست سرگردان

دهيد مژده كه سرچشمه بقا اينجاست

-------------------------

زائری بارانی ام، آقـا بـه دادم مـی رسی؟

بی پناهم، خسته ام، تنها؛ به دادم می رسی؟

گـرچـه آهـو نیـستـم؛ اما پر از دلتنگی ام

ضامن چشمان آهو، بـه دادم می رسی؟

مـاهِ نـورانیِ شب هـای سیـاهِ عـمرِ مـن

ماهِ من، ای ماهِ من؛ آیا به دادم می رسی؟

من دخیل التماسم را بـه چشمت بستـه ام

هشتمین دردانه زهرا(س)، به دادم می رسی؟

بـاز هم مشهد، مسافرها، هیاهـوی حـرم

یک نفر فریادمی زند: آقا! به دادم می رسی؟

-------------------------

بر در دوست به امید پناه آمده‎ایم              همره خیل غم و حسرت و آه آمده‎ایم

چون ندیدیم پناهى به همه مُلک جهان            لاجرم سوى رضا بهر پناه آمده‎ایم

از بیابان خطرخیز دیار ظلمات               تا به سرچشمه نور این همه راه آمده‎ایم

بهر دیدار چو بودیم تهى از حسنات             بر درش توبه کنان غرق گناه آمده‎ایم

چون نبودیم در این لشکر زوّار امیر                 لاجرم جزء سیاهىّ سپاه آمده‎ایم

ما نداریم به جز «کوى رضا» بارگه            به سر کوى تو با عشق و رضا آمده‎ایم

دست ما گیر و به مقصد برسان اى مولا       لنگ لنگان به تعب نیمه راه آمده‎ایم

تو در این مصر عزیزى و گدایانى چند                 به تمنا به در خانه شاه آمده‎ایم

هر طرف کوس «فنا» مى‎زند آهنگ رحیل          ما به درگاه رضا بهر بقا آمده‎ایم

«ناصرم» خادم درگاه توأم اى محبوب                بی‎نوائیم پى برگ و نوا آمده‎ایم  

-------------------------

ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس          خاموش کن صدارا، نقاره می زند طوس

آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان              جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس

آنجا که خادمینش از روی زائرینش                  گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس

خورشید آسمان ها در پیش گنبد او                 رنگی ندارد آری چیزی شبیه فانوس

رویای ناتمامم ساعات در حرم بود                  باقی عمر اما افسوس بود و کابوس

وقتی رسیدی آنجا در آن حریم زیبا                زانو بزن به پای بیدار خفته در طوس

-------------------------